خاندان ابنقاضی شهبهاِبْنِقاضیِ شُهْبه، عنوان خاندانی شافعیمذهب که در سدههای ۷-۹ق/۱۳- ۱۵م در دمشق میزیستهاند. فهرست مندرجات۱.۱ - ابومحمد عبدالوهاب بن محمد ۱.۲ - ابوعبدالله محمد بن عمر ۱.۳ - ابوالمحاسن یوسف بن محمد ۱.۴ - ابوالعباس احمد بن محمد ۱.۵ - ابوبکر بن احمد بن محمد ۱.۵.۱ - علمیت ۱.۵.۲ - تدریس ۱.۵.۳ - قاضیالقضاة دمشق ۱.۵.۴ - مسافرتها ۱.۵.۵ - آثار ۱.۶ - ابوالفضل محمد بن ابوبکر ۱.۶.۱ - آثار ۱.۶.۲ - آثار دیگر ۲ - فهرست منابع ۳ - پانویس ۴ - منبع ۱ - معرفی خاندان ابن قاضی شهبهزادگاهِ اصلی این خاندان گویا حَوران از نواحی دمشق یا از نواحی جبل دروز بوده است. نیای بزرگ آنان نجمالدین عمر اسدی مدت ۴۰ سال قاضی «شهبة السوداء» بود، [۱]
محمد سخاوی، الضوء اللامع، ج۱۱، ص۲۱، قاهره، ۱۳۵۵ق.
از اینرو وی به قاضی شهبه و خاندان وی به ابن قاضی شهبه شهرت یافتهاند. از این خاندان دانشمندانی برخاستهاند که از آن میان این چند تن مشهورترند:۱.۱ - ابومحمد عبدالوهاب بن محمدابومحمد عبدالوهاب بن محمد بن عبدالوهاب بن محمد بن ذؤیب اسدی، ملقب به کمالالدین (۶۵۳ -۷۲۶ق/۱۲۵۵-۱۳۲۶م)، که فقیه و نحوی بود. وی در حوران زاده شد و حدیث آموخت و از شرفالدین فزاری نحو و لغت فراگرفت و در فقه و نحو مهارت یافت. [۲]
محمد ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۲، ص۲۶۳، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م.
[۴]
اسماعیل بن عمر ابن کثیر، البدایه، ج۱۴، ص۱۲۷.
او در جامع اموی به تدریس پرداخت و شاگردان بسیاری را چون محمد بن عمر بن محمد شمسالدین فرزند برادرش، محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز ، فخرالدین محمد بن علی بن ابراهیم بن عبدالکریم و دیگران تربیت کرد. [۵]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۲، ص۳۵۰، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۶]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۳، ص۷۲-۷۳، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۷]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۳، ص۸۱، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۸]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۳، ص۸۵، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۹]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۳، ص۲۳۶، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
او زاهد بود و هیچ وقت به صدور فتوا نپرداخت. ازدواج نکرد و تمامی ماه رمضان را در اعتکاف به سر میبرد و در مدرسه مجاهدّیه اقامت داشت و در همانجا نیز درگذشت و در مقابر بابالصغیرغرب زاویه قلندریه به خاک سپردهشد. [۱۰]
زینالدین عمر ابن وردی، تتمة المختصر، ج۲، ص۴۰۰، به کوشش احمد رفعت براوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
[۱۱]
ابن کثیر، البدایة، ج۱۴، ص۱۲۷.
از آثار او یکی شرح مختصر علی الجرجانیة و دیگری تعلیقة علی التنبیه است که اولی تکمیل نشد و دومی در تهاجم مغولان از میان رفت. ۱.۲ - ابوعبدالله محمد بن عمرابوعبدالله محمد بن عمر بن محمد بن عبدالوهاب، ملقب به شمسالدین و معروف به ابنقاضی شهبه و یا به گفته ابن ایاس، [۱۳]
محمد ابن ایاس، بدائع الزهور، ج۱، ص۲۸۱، به کوشش محمد مصطفی، قاهره، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
ابن قاضی الجبل (۶۹۴ -۷۸۳ق/۱۲۹۵-۱۳۸۰م). وی فقه و نحو را نزد عموی خود کمالالدین عبدالوهاب و نیز برهانالدین فزاری آموخت و در حلقه درس عموی خود به عنوان مُعید، درس را برای شاگردان تکرار میکرد. او کتاب الاموال ابوعُبَید را در ۸ سالگی نزد ابوجعفر ابن موازینی فراگرفت و از گروهی دیگر حدیث آموخت [۱۴]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۵۱، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۱۵]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص ۳۶۶، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۱۶]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ ، ج۳، ص۲۲۴ ، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
وی در۷۲۶ق که عمویش درگذشت، به جای او به تدریس پرداخت و تا بعد از ۷۷۰ق به تدریس مشغول بود. او نخست در مدرسه شامیه البَرّانیه سمت معید داشت، اما بعداً خود مستقلاً به تدریس پرداخت و در اواخر عمر حدود یک سال و ۳ ماه در مدرسه مذکور تدریس کرد و جمع بسیاری از علما و بزرگان مانند: ابن خطیب یبرود ، عمادبن کثیر ، شهاب اذرعی و شماری دیگر از وی دانش آموختند؛ [۱۷]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۴۹، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۱۸]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۵۱، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۱۹]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۴۹۶، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۲۰]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۴۹۷، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۲۳]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، طبقات الشافعیه، ج۴، ص۱۰-۱۱، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
وی در ۷۷۹ق به تدریس در مدرسه شامیة البرانیه پرداخت و پس از چندی کنارهگیری نمود. [۲۵]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۴۸۱، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
او چون درگذشت، در مقبره بابالصغیر کنار قبر عموی خود کمالالدین به خاک سپرده شد. [۲۷]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۵۲، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
۱.۳ - ابوالمحاسن یوسف بن محمدابوالمحاسن یوسف بن محمد بن عمر، ملقب به جمالالدین (۷۲۰-۷۸۹ق/۱۳۲۰-۱۳۸۷م)، قاضی و فقیه بود. او نخست نزد پدر خویش حدیث و فقه آموخت و اجازه فتوا یافت. [۲۸]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۲۳۷، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
وی نخست به قضای الزبدانی و سپس به قضای کرک نوح منصوب گردید، ولی دیری نپایید که قضا را ترک کرد و به دمشق بازگشت و به جای پدر خود رئیس جامع دمشق و معیدِ مدارس ظاهریه، امینیه و عذراویه گردید و در مدرسه مجاهدّیه نیابت تدریس را به عهده گرفت و آنگاه در مدرسه عصرونیه به تدریس پرداخت و سپس تدریس را ترک کرد. وی را مردی خیر و متدین شمردهاند. در اواخر زندگی در اثر بیماری، سخن گفتن برایش دشوار شد و سرانجام ۵ سال پس از مرگ پدرش درگذشت و در مقبره بابالصغیر به خاک سپرده شد. [۲۹]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۸۳، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۳۰]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۸۸، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۳۱]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۲۳۷، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
[۳۲]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، ج۳، ص۲۵۰-۲۵۱، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۳۳]
انباء الغمر، ج۲، ج۶، ص۲۴۶، ص۲۷۷، احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
تنها اثری که از او برجای مانده، جزء الاحادیث المنتقاه من مغازی موسی بن عقبه است که نسخهای از آن در برلین (آلوارت) موجود است. ۱.۴ - ابوالعباس احمد بن محمدابوالعباس احمد بن محمد بن عمر، ملقب به شهابالدین (۷۳۷- ۷۹۰ق/۱۳۳۷- ۱۳۸۸م)، دانشمند و فقیه بود. از استادان و شیوخ وی اطلاع چندانی در دست نیست، جز اینکه نوشتهاند وی نخست نزد پدر و سپس نزد علمای زمان خویش دانش آموخت و از پدر اجازه فتوا گرفت و از آن پس خود به عنوان معیدِ درس به کار پرداخت و سپس در جامع اموی تدریس کرد و پس از درگذشت برادرش، در مدارس عذراویه، امینیه، مجاهدیه و ظاهریه به عنوان معید درس مشغول شد و در مدرسه الطبریه واقع در بابالبرید به تدریس پرداخت و ریاست جامع اموی را نیز به عهده گرفت؛ طلاب و فقها را گرامی میداشت و در منزل خویش از آنان پذیرایی میکرد. او چون درگذشت، در کنار نیاکان خود در بابالصغیر مدفون گردید. [۳۴]
ابوبکر ابنقاضی شهبه، تاریخ، ج ۳، ص۲۵۲، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
او اثری در « فرائض » تألیف کرد که اکنون در دست نیست. [۳۷]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۲۵۲، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
در میان متأخران زرکلی کتابی را در تاریخ که ظاهراً نوشته پسر اوست، به وی نسبت داده است. [۳۸]
خیرالدین زرکلی، اعلام لزرکلی، ج۱، ص۲۲۵.
۱.۵ - ابوبکر بن احمد بن محمدابوبکر بن احمد بن محمد بن عمر، ملقب به تقیالدین (۷۷۹-۱۱ ذیقعده ۸۵۱ق/۱۳۷۷-۱۹ ژانویه ۱۴۴۸م)، فقیه، قاضیالقضاه و مورخ بود. وی در کودکی صحیح بخاری را نزد پدر خویش آموخت. در ۱۱ سالگی پدر را از دست داد و آنگاه در محضر درس عالمان زمان خویش چون ابن حجی ، شرفان شریشی ، جمال طیمانی ، بدر بن مکتوم ، ابوهریرة بن ذهبی ، علاء بن ابوالمجد و دیگران به کسب علم پرداخت. او سرانجام فقیهی برجسته شد و ریاست مذهب شافعی به او رسید و متصدی فتوا و مرجع عموم گردید. ۱.۵.۱ - علمیتشهرت علمی وی باعث شد که از اَطراف و اکناف طالبان علم به نزد او شتافته، از درس وی استفاده کنند. او در دمشق و نیز در بیتالمقدس به نقل حدیث پرداخت. سخاوی تصریح کرده که از او اجازه نقل حدیث دریافت داشته است. ۱.۵.۲ - تدریسوی نخست در مدارس مجاهدیه و عذراویه به عنوان معیدِ درس مشغول بوده است، اما چنانکه خود او تصریح کرده است [۴۰]
ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، ج۳، ص۵۵۱، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م.
در ۷۹۷ق در مدارس طبریه و امینیه به تدریس پرداخته است.همچنین در مدارس مختلف دیگری چون: اقبالیه، تقویه، و جز آن تدریس کرده است و جمع بسیاری از اعیان و بزرگان شام در جلسه درس وی شرکت جستهاند. [۴۲]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۴۳]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۲۲۴، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۴۴]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۲۶۳، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۴۵]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۰۵، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۴۶]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۲۸، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۴۷]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۴۵۹، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
۱.۵.۳ - قاضیالقضاة دمشقطاو در ۸۴۲ق مستقلاً به عنوان قاضیالقضاة دمشق انتخاب گردید، اما چون در واقعه اینال جَکمی ، بر منبر جامع اموی ، خطبه به نام ملک عزیز یوسف بن اشرف برسبای خواند، در حالی که آن زمان در دمشق خطبه به نام ملک ظاهر جَقمق خوانده میشد، از اینرو جقمق او را از مقام قضا برکنار کرد؛ اما بار دیگر در ۸۴۳ق به این مقام منصوب گردید. در همین سال وی از مقام خطیبی جامع اموی برکنار شد و در ۸۴۴ق مقام قاضی القضاتی را از او گرفتند و از آن پس او یکسره به اشتغالات علمی روی آورد. [۴۹]
احمد مقریزی، السلوک، ج۴، ص۱۱۰۱، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۳م.
[۵۰]
احمد مقریزی، السلوک، ج۴، ص۱۱۱۲، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۳م.
[۵۱]
احمد مقریزی، السلوک، ج۴، ص۱۱۳۵، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۳م.
[۵۲]
احمد مقریزی، السلوک، ج۴، ص۱۱۸۳، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۳م.
[۵۳]
احمد مقریزی، السلوک، ج۴، ص۱۱۸۸، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۳م.
[۵۴]
احمد مقریزی، السلوک، ج۴، ص۱۲۰۱، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۳م.
۱.۵.۴ - مسافرتهامسافرتها ابن قاضی شهبه در کنار تدریس و تألیف به مسافرتهایی نیز رفته است که مهمترین آنها سفری است که به نمایندگی از جانب ملک ظاهر جقمق همراه با نمایندگانی دیگر به نزد شاهرخ رفت و در ۸۳۷ق برای انجام مراسم حج به مکه سفر کرد و در محرم ۸۵۱ همراه با خانواده خویش به زیارت بیتالمقدس رفت و در مدرسه طولونیه به حضور شهاب ابوالبقاءِ زبیری شتافت و به دمشق بازگشت. در کنار مقام قضا و فعالیتهای علمی، وی نظارت بیمارستان نوری یا منصوری را نیز به عهده داشت. [۶۰]
جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیه، ج۳، ص۲۱۰، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م.
وی سرانجام در دمشق درگذشت. او را در مقبره خانوادگی در بابالصغیر به خاک سپردند. ۱.۵.۵ - آثاربه ابن قاضی شهبه آثار و تألیفات بسیاری نسبت دادهاند که بیشتر آنها تلخیص، ذیل و شرح آثار دیگران است. وی در آثار خود از تألیفات ابن حجر عسقلانی بهره برده و گاهی آراء او را نقد کرده است، او بر تاریخ ابن حجی ذیلی نوشته که حوادث تا سال ۸۴۰ق را در آن آورده است و ذیلی نیز بر تاریخهای ذهبی ، برزالی ، ابن رافع ، ابن کثیر و دیگران نوشته که در ۸ جلد و شامل حوادث ۷۴۱ق تا ۸۲۰ و اندی میشده و بعد آن را در دو مجلد و سپس در یک مجلد خلاصه کرده است. برخی از آثار وی به این شرح است: ۱. تاریخ، این کتاب تلخیصی است از تاریخ الکبیر . وی در آن تاریخهای مورخان پیش از خود چون: ذهبی ، ابن شاکر کتبی ، ابن کثیر را خلاصه کرده است. جلد سوم آن که شامل حوادث ۷۸۱ تا ۸۰۰ق است، به کوشش عدنان درویش در دمشق (۱۹۷۷م) چاپ شده است. گویا این کتاب بخشی از کتاب مهم وی الاعلام بتاریخ اهل الاسلام است. [۶۳]
حافظ عبدالعلیم خان، مقدمه بر طبقات (نک: ابن قاضی شهبه، ج۱، ص۲۵، ابوبکر در همین مآخذ).
۲. طبقات الشافعیة ، این کتاب یکی از منابع مهم مورخانی مانند: سیوطی ، نعیمی ، ابن عماد و ابن تغری بردی بوده است. [۶۴]
حافظ عبدالعلیم خان، مقدمه بر طبقات ( ابن قاضی شهبه، ج۱، ص۲۹، ابوبکر در همین مآخذ).
او در مقدمه طبقات اشاره کرده که چون نوشتههای گذشتگان درباره طبقات شافعیه یا بسیار مطول و غیر لازم بود و یا بسیار کوتاه و مختصر، از اینرو به تألیف آن دست یازیده است و در آن فقط به شرح حال شخصیتهای ممتاز و برجسته پرداخته است. [۶۵]
ابوبکر ابن قاضى شهبه، طبقات الشافعیة، ج۱، ص۱-۲ ، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
تألیف این کتاب در ۸۴۱ق به انجام رسیده است. او تراجم علما را از قرن سوم تا ۸۴۰ق که ۷۸۴ ترجمه است، در این کتاب آورده است. طبقات الشافعیة به کوشش عبدالعلیم خان در حیدرآباد دکن در ۴ جلد (۱۳۹۸-۱۴۰۰ق) و نیز به کوشش عبدالله انیس الطباع در بیروت (۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م) به چاپ رسیده است.۳. طبقات النجاة و اللغویین ، که مؤلف در آن تراجم مختصری از نحویان و لغویان را به ترتیب حروف تهجّی آورده است، اما آنچه به کوشش محسن غیاض در نجف اشرف (۱۹۷۳-۱۹۷۴م) چاپ شده است، تنها ترجمه افرادی را شامل است که محمد نام داشتهاند. ۴. الاعلام بتاریخ اهل الاسلام ، که شامل حوادث سالهای ۲۰۰ تا ۷۹۲ق است. نسخههای خطی این کتاب در کتابخانههای ملی پاریس (دوسلان، ۳۶۹ -۳۶۸)، فیضالله وینی جامع به خط مؤلف و نیز عارف حکمت [۶۶]
صلاحالدین منجّد، معجم المخطوطات المطبوعة، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹، بیروت، ۱۹۸۲م.
و در کوپریلی [۶۷]
کوپریلی، خطی.
و اسعد افندی [۶۸]
سید، فهرست المخطوطات المصورة (تاریخ)، ج۱۳، ص۲، قاهره، ۱۹۵۷م.
از جلد دوم شامل حوادث ۷۸۱ تا ۸۰۰ نیز به خط مؤلف موجود است.۵. تاریخ بناءِ مدینة دمشق و من بنا مِن المتقدّمین، که با عنوانهای: تاریخ دمشق و من بناها من المتقدمین و تاریخ بناء دمشق و معرفة من بناها و طرف من اخبارها و تلخیص ابن قاضی شهبة لمقدمة تاریخ دمشق از ابن عساکر و المنتقی من تاریخ ابن عساکر نیز معرفی شده است. نسخههایی از آن در برلین (آلوارت) و رشید افندی [۶۹]
صلاحالدین منجّد، معجم المخطوطات المطبوعة، بیروت، ۱۹۸۲م.
و در ظاهریه [۷۰]
ظاهریه، خطی (تاریخ)، ص۱۳۷، ریان.
موجود است.۶. تراجم الفقهاء الشافعیة من ذیل الروضتین از ابوشامه ، نسخهای از آن در دانشگاه پرینستون نگهداری میشود. ۷. فتاوی شیخ الاسلام ابن قاضی شهبة ، نسخهای از آن در کتابخانه ابی الیسر عابدین مفتی دردمشق موجوداست . [۷۱]
مجلة معهد المخطوطات العربیة، ة، ج ۵، ص۲۱۳ قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م.
۸. مناقب الشافعی . ظاهراً بخشی از تاریخ الاسلام ذهبی است. نسخههایی از آن در برلین (آلوارت)و ظاهریه دمشق [۷۲]
ظاهریه، خطی (تاریخ)، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴، ریان.
[۷۳]
ظاهریه، خطی (تاریخ)، ج۲، ص۶۹۲، ریان.
و دانشگاه میشیگان موجود است.۹. مجموعه احادیث (اربعون) در خزائن کتب الاوقاف بغداد. [۷۴]
محمد اسعد طلس، الکشاف، ج۱، ص۲۴۹، بغداد، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۳م.
۱۰. منتخب من دره الاسلاک ابن حبیب . نسخهای از آن در پاریس وجود دارد. ۱۱. منتقی العبر ، نسخهای به خط مؤلف در موزه بریتانیا نگهداری میشود در خزائن کتب الاوقاف بغداد، جلد اول آن که ناقص است به عنوان جزء فی الطبقات که گویا مختصر همین کتاب است، یافت میشود. [۷۵]
محمد اسعد طلس، الکشاف، ج۱، ص۲۴۹، بغداد، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۳م.
۱۲. المنتقی من تاریخ ابن دقماق به نام نزهة الانام فی تاریخ الاسلام ، که نسخهای از آن گویا به خط مؤلف در چستربیتی نگهداری میشود. ۱۳. المنتقی من تاریخ ابن فرات . نسخهای از آن که ظاهراً به خط مؤلف است، در چستربیتی موجود است. او آثار دیگری هم دارد که برخی از آنها به خط خود اوست. چند اثر دیگر نیز به او منسوب است. ۱.۶ - ابوالفضل محمد بن ابوبکرابوالفضل محمد بن ابوبکر بن احمد بن محمد، ملقب به بدرالدین (۲ صفر ۷۹۸-۱۲ رمضان ۸۷۴ق/۱۶ نوامبر ۱۳۹۵- ۱۵ مارس ۱۴۷۰م)، مورخ و فقیه بود. او نخست نزد پدر خود مقدمات علوم و فقه را فرا گرفت و سپس از عایشه دختر ابن عبدالهادی و شهابالدین ابن حجی و ابن شرائحی و دیگران استماع حدیث کرد و در ۸۳۶ق در دمشق از ابن حجر عسقلانی ، الاربعین المتباینات او را فراگرفت و بعد از مرگ پدر به قاهره رفت و در حلقه درس ابن حجر شرکت کرد و در فقه ممتاز شد. وی در مدارس مختلف شام چون اقبالیه، عصرونیه، امجدیه، تقویه و مدارس دیگر به تدریس پرداخت. [۷۸]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۱۶۵، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۷۹]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۱۷۵، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۸۰]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۲۲۴، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۸۱]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۲۹۵، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۸۲]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۳۱۴، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
[۸۳]
عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، ج۱، ص۳۳۹، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م.
سخاوی نیز به صراحت نوشته است که از ابن قاضی شهبه استفاده کرده است. وی متولی فتوا در دارالعدل گردید و از ۸۳۹ق نیابت قضا را تا هنگام مرگ به عهده داشت. او در دمشق درگذشت و در مقبره خانوادگی (بابالصغیر) به خاک سپرده شد. ۱.۵.۵ - آثارچندین اثر به بدرالدین نسبت دادهاند که از آن میان الکواکب الدرّیة فی السیرة النوریة چاپ شده است. این کتاب با نام الدر الثمین فی سیرة نورالدین الشهید نیز مشهور بوده و مؤلف در آن از کتابهایی چون مرآة الزمان ، الروضتین فی اخبار الدولتین ، البدایة و النهایة ، التاریخ الباهر ، الکامل ابن اثیر و النوادر السلطانیة ابن شداد بهره برده است. [۸۶]
محمود زاید، مقدمه بر الکواکب الدریة (نک: ابن قاضی شهبه، ج۱، ص۶، بدرالدین در همین مآخذ).
این کتاب زندگینامه نورالدین محمد بن زنگی بن آق سنقر است و به ۷ باب تقسیم شده است. [۸۷]
بدرالدین محمد ابن قاضی شهبه، الکواکب الدریة،ص ۱۲-۱۳، به کوشش محمود زاید، بیروت، ۱۹۷۱م.
این کتاب به کوشش محمود زاید در بیروت (۱۹۷۱م) چاپ شده است.۱.۶.۲ - آثار دیگرآثار دیگر وی عبارتند از: ارشاد المحتاج الی توجیه المنهاج ، در فقه شافعی که نسخههایی از آن در جستربیتی، ریاض، [۸۸]
زرکلی، اعلام، ج۶، ص۵۸.
دارالکتب [۸۹]
سید، خطی، ج۱، ص۳۶.
و در چند جای دیگر موجود است؛المواهب السنیة فی شرح الاشنهیة ، که شرحی است بر کتاب الکفایة فی الفرائض عبدالعزیز اشنهی و نسخههایی از آن در کتابخانه شماره ۲ شورا، [۹۰]
محمد تقی دانش پژوه، و بهاءالدین علمی انواری، ج۲، ص۲۱۲، فهرست کتب خطی کتابخانة مجلس شورای اسلامی، شماره ۲، تهران، ۱۳۵۹ش.
مکتبة الاوقاف موصل، [۹۱]
سالم عبدالرزاقاحمد، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف العامة فی الموصل، ج۳، ص۶۷، بغداد، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
[۹۲]
سالم عبدالرزاقاحمد، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف العامة فی الموصل، ج۸، ص۲۵۴، بغداد، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م.
ریاض، جامعة ملک سعود نگهداری میشود. [۹۳]
فهرس مخطوطات جامعة الملک سعود، ریاض، ج۶، ص۳۱۸-۳۱۹، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
۲ - فهرست منابع(۱) محمد ابن ایاس، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفی، العامة فیقاهره، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۲) ابن تغری بردی، النجوم. (۳) احمد ابن حجر عسقلانی، انباء الغمر، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م. (۴) احمد الدررالکامنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م. (۵) محمد ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م. (۶) ابوبکر ابن قاضی شهبه، تاریخ، به کوشش عدنان درویش، دمشق، ۱۹۷۷م. (۷) ابوبکر ابن قاضی شهبه، طبقات الشافعیة، به کوشش عبدالعلیم خان، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م. (۸) بدرالدین محمد ابن قاضی شهبه، الکواکب الدریة، به کوشش محمود زاید، بیروت، ۱۹۷۱م. (۹) ابن کثیر، البدایة. (۱۰) زینالدین عمر ابن وردی، تتمة المختصر، به کوشش احمد رفعت براوی، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م. (۱۱) سالم عبدالرزاقاحمد، فهرس مخطوطات مکتبة الاوقاف العامة فی الموصل، بغداد، ۱۳۹۶ق/۱۹۷۶م. (۱۲) محمد تقی دانش پژوه، و بهاءالدین علمی انواری، فهرست کتب خطی کتابخانة مجلس شورای اسلامی، شماره ۲، تهران، ۱۳۵۹ش. (۱۳) دانشنامه. (۱۴) محمود زاید، مقدمه بر الکواکب الدریة (نک: ابن قاضی شهبه، بدرالدین در همین مآخذ). (۱۵) زرکلی، اعلام. (۱۶) جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۷م. (۱۷) محمد سخاوی، الضوء اللامع، قاهره، ۱۳۵۵ق. (۱۸) سید، خطی. (۱۹) سید، فهرست المخطوطات المصورة (تاریخ)، قاهره، ۱۹۵۷م. (۲۰) محمد اسعد طلس، الکشاف، بغداد، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۳م. (۲۱) ظاهریه، خطی (تاریخ)، ریان. (۲۲) حافظ عبدالعلیم خان، مقدمه بر طبقات (نک: ابن قاضی شهبه، ابوبکر در همین مآخذ). (۲۳) فهرس مخطوطات جامعة الملک سعود، ریاض، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م. (۲۴) فهرس المخطوطات العربیة المصورة، اردن، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. (۲۵) فهرس المخطوطات المصورة، کویت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۴م. (۲۶) کوپریلی، خطی. (۲۷) مجلة معهد المخطوطات العربیة، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۹م. (۲۸) احمد مقریزی، السلوک، به کوشش سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره، ۱۹۷۳م. (۲۹) صلاحالدین منجّد، معجم المخطوطات المطبوعة، بیروت، ۱۹۸۲م. (۳۰) عبدالقادر نعیمی، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، دمشق، ۱۳۶۷ق/ ۱۹۸۴م. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن قاضی شهبه»، ج۴، ص۱۶۲۷. ردههای این صفحه : تراجم | علمای اهل سنت | علمای قرن نهم | علمای قرن هشتم | علمای قرن هفتم | فقهای شافعی
|